به نام آنکه عشق را در کوچه معصومیت قرار داد و معصومیت را مسیر عاشقان
سلام.سلامی به پاکی معصومیت
سلام.سلامی به گرمی عشق
سلامی گرم و پاک به همه ی هموطنان . ایرانیان . آریایی ها ودر نهایت سلام به همه ی عاشقان
چند وقتی بود که دوست جدیدی پیدا کرده بودم البته باید بگم اون منو پیدا کرده بود که اسمش آقای بیماری بود مرد خشنی بود یه ماهی هی باهاش کلنجار میرفتم .همین باعث شد این یک ماه رو نتونم با شما دوستای عزیز وبلاگ نویس و وبلاگ خون باشم.خلاصه اینجوری بود که معنی عشق واقعی رو فهمیدم توی دوران مریضی گرچه همش استراحت میکردم و دست به سیاه و سفید نمیزدم ولی یک روزش از 48 ساعت کارکردن تو معدن بدون هوا خوری هم رنج آورتر بود نمیدونید که چه دوران وحشتناکی رو طی میکردم یعنی وقتی کلمه طی کردن اون لحظات به ذهنم میرسه بازم اون سختی ها رو احساس میکنم اما خوبی هایی هم به همراه داشت خوبی هاش این بود که تونستم فرصتی پیدا کنم که بیشتر به آفرینش و وجودیت خدا فکر کنم .هر وقتی که یه ذره تامل میکردم این دو کلمه عشق خدا کنارهم میومدند و واقعا اونجا فهمیدم که هی چیز و هیچ کسی رو ندارم اینجا بود که از خودم پرسیدم؟ اگه همین حالا بمیرم هیچی ندارم نمیدونم چرا تو این لحظات فکر میکردم خدا داره مستقیم منو نگاه میکنه و همه اعمالمو زیر نظر داره .من لحظاتی رو توی مریضی داشتم که تحملش سخت تر از سخت بود اما هر بار که اسم مبارک الله رو به زبون میاوردم اون دردها چنان محو می شدن که فکر میکردم العان دیگه میتونم از جام بلند شم با این وضعیت یک ماه تمام رو پشت سر گذاشتم و بحمدالله تونستم کم کم از جام بلند شم. نکته مهم این بود که فهمیدم هیچ کس جز خدا قابل عشق نیست هر چند لیلی ترین یا مجنون ترین باشه چون تنها خداست که منو از همه ی ابعاد مبینه.
---------------------------------------------------------------------------------
این که می پرسی نشان عشق چیست؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست!
عشق یعنی مهر بی چون و چرا چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما، اگر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی خواندن از چشمان او
عشق یعنی عاشق بی زحمتی
عشق ، یار مهربان زندگی
بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی مهربانی در تضاد خشم
در کویری چشمه ای جاری شدن
یک شقایق در میان دشت خار
عشق یعنی معصومیت در بصر
عشق یعنی بغض سکوت در زمان نطق
عشق یعنی روح را آراستن
عشق یعنی بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی ِ زیبا شده
عشق یعنی مهربانی در عمل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا
زیر لب با خود ترنم داشتن
عشق، آزادی، رهایی ، ایمنی
عشق، زیبایی ، زلالی ، روشنی
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ماهی راهی شده
عشق یعنی آهویی آرام و رام
عشق صیادی بدون تیر و دام
عشق یعنی گل به روی شاخه ها
عشق یعنی اجتناب از دوری ها
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پرو بی پیکر و بی سر شدن
عشق یعنی سینه ات را در حضورش چاک کن
در تنور عاشقی سردی مکن
درمقام عشق، نامردی مکن
عشق یعنی ظاهر باطن نما
باطنی آکنده از نور خدا
عشق یعنی آنچنان نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
(((((((((((((((((((((((((
چو دردی بر سر درد آفریدند
به درمان دلم صبر آفریدند
اگر گل را به زیبایی کشیدند
کنارش خار را هم آفریدند
کجا رفتند آن عاشق پرستان؟
که روزی تیغ صرصر آفریدند
پریشان می شوم در یاد رویت
مرا شیدای شب گرد آفریدند
بمیرم من برای فصل پاییز
که بار و برگ او زرد آفریدند
تب و تابم مگیر ای چرخ گردون
مگر بخت مرا سرد آفریدند
خدا را شکر دریای دلم را
به امّید شب جذر آفریدند